سلام به تو مادرم سلام به تو که خیر کثیر محمدی روح بزرگ تطهیری. عفیفه ی صابره ی طاهره ی طاهایی آیینه حیدر فرمانده کل قوا نهج البلاغه کبود مولا دلم گرفته از این همه غم از تنهایی مادری همراه و یاور مولا مادر شدی وجودت بخش بخش شد تو از ما می کشیدی و ما از در .....😔 فَصاح قنفذ بود و ... دود بود و آتش ... برقِ شمشیر بود و صدای هلهلهه ... قنفذ از میانشان فریاد زد : رها ڪن جامه ی علی را دیگری دستور داد : بزن آنقدر بزنید ... تا رها ڪند😭 ثلـث سادات ماند میان درو دیوار نسل سادات با یک ضربه پا ریخت به هم .... دیگر نفس نفس زدنت مختصر شد الا یا ایها المادر یعنی که ماندنت به اما و اگر شد عزیز دل حیدر علی را حواله کردی به چاه یا ایها المادر علی گوید الا ای چاه یارم را گرفتند گلم باغم بهارم را گرفتند علی غسل دادو کفن کرد و دفن کرد بالیل با سیل اشکی که روان بود بر گونه حیدر حواسش جمع کودکانت بود و جمع بازوی کبودت مبادا محکم بگیرد بازوی ترک خورده ات حیدر.... کلمینی فاطمه جان انا علی ابن ابی طالب کمی حرف بزن تا علی نمیره یادگار پسر عمم حرف رفتن نزن که علی میمیره .... زهرا جان رفتی و علی رو با دنیایی از نامرد تنها گذاشتی . رفتی و عمری است ما دخیلیم به ضریحی که نداری مادر....