☑️عوامل مؤثر در نهضت حسینی(2)
🔸ارزش عامل تقاضای بیعت و امتناع امام
🔹ولی عامل تقاضای بیعت و امتناع امام ارزش بیشتری نسبت به مسئله دعوت، به نهضت حسینی میدهد. به جهت اینکه روزهای اول است، هنوز مردمی اعلام یاری و نصرت نکردهاند، دعوت و اعلام وفاداری نکردهاند. یک حکومت جابر و مسلط، حکومتی که در بیست سال گذشته در دوران معاویه خشونت خودش را به حد اعلی نشان داده است [تقاضای بیعت میکند.] معاویه مخصوصاً در ده سال دوم حکومت و سلطنت خود به قدری خشونت نشان داد که به اصطلاح تسمه از گُرده همه کشید؛ کاری کرد که در تمام قلمرو او حتی مدینه طیبه و مکه معظّمه در نمازهای جمعه علی بن ابیطالب را علی رؤوس الأشهاد به عنوان یک عمل عبادی لعنت میکردند، و اگر صدای کسی درمیآمد دیگر اختیار سرش را نداشت، سرش از خودش نبود. آن چنان تسمه از گردهها کشیده بود که در اواخر عهد او نام علی را بر زبان آوردن جرم بود. در یک چنین شرایط سختی جانشین همین آدم خلیفه شده است و از او جوانتر، مغرورتر، سفّاکتر و بیسیاستتر که حتی ملاحظات سیاسی را هم نمیکند. آن وقت «نه» گفتن در مقابل چنین قدرتی کار کوچکی نیست، از این نظر که میبینیم در این حال امام به تنهایی و به شخصه در مقابل تقاضای نامشروع یک قدرت بسیاربسیار جبّار ایستاده است بدون اینکه نامی از اعوان و انصار باشد، حتی صدی ده هم احتمال موفقیت باشد؛ و از این نظر که حاضر نیست رأی و عقیده خودش را بفروشد و تظاهر کند؛ چون بعدها تاریخ نخواهد گفت حسین به زور و جبر بیعت کرد. همینهایی که بیعت را به جبر میگیرند، تاریخ را هم به زور پول میسازند، همانطور که ساختند. پس این عامل ارزش بالاتر و بیشتری نسبت به عامل دعوت مردم کوفه، به نهضت اباعبدالله(ع) میدهد.
🔸ارزش عامل امر به معروف و نهی از منکر
🔹اما عامل سوم که عامل امر به معروف و نهی از منکر است و اباعبدالله(ع) صریحاً به این عامل استناد میکند. در این زمینه به احادیث پیغمبر و هدف خود استناد میکند و مکرر نام امر به معروف و نهی از منکر را میبرد، بدون اینکه اسمی از بیعت و دعوت مردم کوفه ببرد. این عامل ارزش بسیاربسیار بیشتری از دو عامل دیگر به نهضت حسینی میدهد. به موجب همین عامل است که این نهضت شایستگی پیدا کرده است که برای همیشه زنده بماند، برای همیشه یادآوری شود و آموزنده باشد. البته همه عوامل آموزنده هستند ولی این عامل آموزندگی بیشتری دارد، زیرا نه متکی به دعوت است و نه متکی به تقاضای بیعت؛ یعنی اگر دعوتی از امام نمیشد، حسین بن علی علیه السلام به موجب قانون امر به معروف و نهی از منکر نهضت میکرد. اگر هم تقاضای بیعت از او نمیکردند، باز ساکت نمینشست. موضوع خیلی فرق میکند و تفاوت پیدا میشود.
🔹به موجب عامل اول، چون مردم کوفه دعوت کردند و زمینه پیروزی صدی پنجاه یا کمتر آماده شده است، امام حرکت میکند. یعنی اگر تنها این عامل در شکل دادن نهضت حسینی مؤثر بود، چنانچه مردم کوفه دعوت نمیکردند حسین(ع) از جای خود تکان نمیخورد. به موجب عامل دوم، از امام بیعت میخواهند و میفرماید با شما بیعت نمیکنم. یعنی اگر تنها این عامل میبود، چنانچه حکومت وقت از حسین(ع) بیعت نمیخواست، او با آنها کاری نداشت، میگفت شما با من کار دارید، من که با شما کاری ندارم؛ شما از من بیعت نخواهید، مطلب تمام است. پس به موجب این عامل، اگر آنها تقاضای بیعت نمیکردند، اباعبدالله هم آسوده و راحت بود، سر جای خود نشسته بود، حادثه و غائلهای به وجود نمیآمد. اما به موجب عامل سوم، حسین یک مرد معترض و منتقد است، مردی است انقلابی و قیام کننده، یک مرد مثبت است. دیگر انگیزه دیگری لازم نیست. همه جا را فساد گرفته، حلال خدا حرام، و حرام خدا حلال شده است، بیت المال مسلمین دراختیار افراد ناشایسته قرار گرفته و در غیر راه رضای خدا مصرف میشود و پیغمبر اکرم فرمود: هرکس چنین اوضاع و احوالی را ببیند «فَلَمْ یغَیرْ عَلَیهِ بِفِعْلٍ وَ لا قَوْلٍ» و درصدد دگرگونی آن نباشد، در مقام اعتراض برنیاید «کانَ حَقّاً عَلَی اللهِ انْ یدْخِلَهُ مُدْخَلَهُ» شایسته است که خدا چنین کسی را به آنجا ببرد که ظالمان، جابران، ستمکاران و تغییردهندگان دین خدا میروند، و سرنوشت مشترک با آنها دارد. به گفته جدّش استناد میکند که در چنین شرایطی کسی که میداند و میفهمد و اعتراض نمیکند، با جامعه گنهکار خود سرنوشت مشترک دارد. ما چنین اصل قطعی در اسلام داریم و وجود مقدس اباعبدالله علیه السّلام به این اصل استناد کرده است و چنین میفهماند که فرضاً مردم کوفه مرا دعوت نمیکردند، فرضاً دستگاه یزید از من بیعت نمیخواست، من به موجب اصل امر به معروف و نهی از منکر ساکت نمینشستم.
(این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.)
📚حماسه حسینی، جلد1، صفحه202
👇
🇮🇷🇵🇸📡 https://eitaa.com/ghonsho
┈┄┅═✾🍃🌺🍃✾═┅┄┈