⭕️ وقایع روز عاشورا(3)
❇️نماز امام و یارانش در ظهر عاشورا
🔹در روز عاشورا اکثر اصحاب اباعبدالله و تمام اهل بیتشان و خودشان بعد از ظهر عاشورا شهید شدند. البته گروهی همان صبح که صفآرایی و تیراندازی از طرف دشمن شد، در همان تیراندازی بسیار شدید از پا در آمدند. ولی بعد که حضرت مکرر رفتند با مردم اتمام حجت کردند، یک مقدار مبارزههای تن به تن شد. تا ظهر هنوز بسیاری از صحابه و همه اهل بیت زنده بودند. زوال ظهر میشود. یکی از اصحاب (ظاهراً سعید بن عبدالله حنفی) نگاهی به آسمان میکند و از وقت مطلع میشود. عرض میکند : یااباعبدالله! ظهر است و دوست داریم که آخرین نماز را با شما به جماعت بخوانیم. ببینید امام در باره او چه دعا میکند؟ فرمود: ذَکرْتَ الصَّلاةَ (یا : ذَکرْتَ الصَّلاةَ) به یاد نماز افتادی (یا نماز را به یاد دیگران آوردی)؛ بارک الله، مرحبا، جَعَلَک اللهُ مِنَ الْمُصَلّینَ خدا تو را از زمره نمازگزاران قرار بدهد.
🔹آیا این جمله یعنی تو نماز نمیخوانی، بعد از این ان شاء الله نماز خوان بشوی؟! خیر، به این معنی است که تو در زمره نمازگزاران [قرار بگیری،] آنهایی که حق نماز را میشناسند و ادا میکنند. خیلی معنی دارد که امام وقتی که درباره یار و صاحب خودش، کسی که شب گذشته در باره او و دیگران شهادت داده است که من اصحابی بهتر از اصحاب خودم سراغ ندارم، اصحاب من الآن بر اصحاب پیغمبر فضیلت دارند، بر اصحاب پدرم علی فضیلت دارند، وقتی که در باره یکی از آنها دعا میکند میفرماید: خداوند تو را در زمره نمازگزاران قراربدهد.
🔹امام (ع) نگاهی به آسمان کرد و فرمود: راست میگویی، زوال ظهر است، نماز میخوانیم. ولی نمازِ جنگ است که در اصطلاح فقه به آن «نماز خوف» میگویند. نماز جنگ یعنی نماز میدان جنگ. نماز میدان جنگ احکام بالخصوصی دارد. اولاً مثل نماز مسافر قصر است یعنی اگر شخص، مسافر هم نباشد در حال جنگ نماز چهار رکعتیاش دو رکعتی است. ثانیاً در نماز جنگ برای اینکه همه مؤمنین از فیض نماز بهرهمند شوند و از طرفی نمیشود که میدان جنگ را بکلی رها کنند، به این شکل نماز میخوانند: گروهی میدان جنگ را حفظ میکنند، گروهی دیگر میآیند به امام اقتدا میکنند. امام یک رکعت را میخواند، آنها فوراً یک رکعت دیگر را خودشان تنها و به اصطلاح فرادی میخوانند و سلام میدهند (امام میایستد و صبر میکند). بعد اینها به میدان میروند، جای آنها را اشغال میکنند و آنهایی که در میدان هستند میآیند و رکعت دوم را اقتدا میکنند، یک رکعت هم آنها جماعت را درک میکنند و رکعت دیگر را قهراً خودشان تنها میخوانند.
🔹اباعبدالله در آنجا نماز خوف یعنی همین نماز جنگ خواند، ولی میدانیم که عاشورا یک وضع استثنایی داشت. در واقع میدان جنگ و محل نماز هر دو یکی بود. این بود که اینها نماز خودشان را در یک وضع خیلی استثنایی خواندند. کأنه هم در میدان جنگ بودند و هم نماز میخواندند. جمعیت اینها کم بود و آنقدر عده نداشتند که گروهی بتوانند جلو دشمن را سد کنند و مانع هجوم شوند و اینها در یک فضای فارغی نمازشان را بخوانند. اینها در واقع مرز میان خود و دشمن را به این شکل حفظ میکردند: چند نفر آمدند بدن خودشان را سپر قرار دادند برای نمازخوانها و بالاخص وجود مقدس حسین بن علی (ع)، که در حالی که اینها نماز میخواندند دشمن تیرباران میکرد. مردی از آنها خود را برای وجود مقدس اباعبدالله سپر کرده و مراقب بود که مبادا تیری از طرف دشمن به حضرت اصابت کند. به هر وسیله بود ـ با دستش، با صورتش، با سینهاش، با پایش ـ خود را سپر قرار میداد به طوری که بعد از آنکه نماز تمام شد این مرد به حال احتضار افتاده بود. حالا باز ببینید اینها چگونه مردمی هستند! حضرت فوراً میروند به بالین او، چشمش که به حضرت میافتد عرض میکند: یا ابا عبدالله! اَوَفَیتُ؟ یعنی هنوز من تردید دارم، آیا وظیفهام را انجام دادم؟ مطمئن باشم که به وظیفه خود عمل کردهام؟
👇
🇮🇷🇵🇸📡 https://eitaa.com/ghonsho
┈┄┅═✾🍃🌺🍃✾═┅┄┈