این آیه مى‏فرماید: «در آن روز همه اخبار بر آنها پوشیده مى‏ماند» و هیچ پاسخى براى گفتن در اختیار ندارند (فَعَمِیَتْ عَلَیْهِمُ الْأَنْباءُ یَوْمَئِذٍ).  «حتى نمى‏توانند از یکدیگر سؤالى کنند» و پاسخى از هم بشنوند فَهُمْ لا یَتَساءَلُونَ. و به این ترتیب همه خبرها بر آنها پوشیده مى‏شود، هیچ پاسخى در برابر این سؤال کمه جواب پیامبران را چه دادید پیدا نمى‏کنند.  (آیه 67)- و از آنجا که روش قرآن این است که همیشه درها را به روى کافران و گنهکاران باز مى‏گذارد تا در هر مرحله‏اى از فساد و آلودگى باشند بتوانند به راه حق برگردند، در این آیه مى‏افزاید: «اما کسى که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد امید است از رستگاران باشد» فَأَمَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسى‏ أَنْ یَکُونَ مِنَ الْمُفْلِحِینَ.   (آیه 68)- این آیه در حقیقت دلیلى است بر نفى شرک و بطلان عقیده مشرکان، مى‏فرماید: «و پروردگار تو هر چه را بخواهد خلق مى‏کند، و (هر چه را بخواهد) برمى‏گزیند» وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ. آفرینش به دست اوست و تدبیر و اختیار و گزینش نیز به اراده و فرمان اوست.  «آنها در برابر او اختیارى ندارند» ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ. اختیار آفرینش با اوست، اختیار شفاعت به دست او، و اختیار ارسال پیامبران نیز به اراده اوست، خلاصه اختیار همه چیز بستگى به مشیت ذات پاک او دارد. با این حال چگونه آنه راه شرک مى‏پویند و چگونه به سوى غیر خدا مى‏روند؟! لذا در پایان آیه مى‏فرماید: «منزه است خداوند و برتر و بالاتر است از همتایانى که براى او قائل مى‏شوند» سُبْحانَ اللَّهِ وَ تَعالى‏ عَمَّا یُشْرِکُونَ.  (آیه 69)- این آیه که سخن از علم گسترده خداوند مى‏گوید در حقیقت تأکیدى است و یا دلیلى است براى آنچه در آیه قبل از اختیار و مشیت گسترده خداوند بیان شد. مى‏فرماید: «و پروردگار تو مى‏داند آنچه را سینه‏هاشان پنهان مى‏دارد، و آنچه را که آشکار مى‏کنند، وَ رَبُّکَ یَعْلَمُ ما تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما یُعْلِنُونَ. این احاطه او بر همه چیز دلیلى است بر اختیار او نسبت به همه چیز و ضمنا تهدیدى است براى مشکان که گمان نکنند خدا از نیات و توطئه‏هاى آنها آگاه نیست.   (آیه 70)- این که در حقیقت، حکم نتیجه‏گیرى و توضیح براى آیات گذشته در زمینه نفى شرک دارد، چهار وصف از اوصاف الهى را منعکس مى‏کند که همه فرع بر خالقیت و مختار بودن اوست. نخست مى‏گوید: «و او خدایى است که معبودى جز وى نیست، وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ. بنابراین آنها که به بهانه شفاعت و مانند آن دست به دامن بتها مى‏زنند، سخت در اشتباهند. دیگر این که تمام نعمتها چه در این جهان و چه در آن جهان همه از ناحیة اوست، و این لازمه خالقیت مطلقة او مى‏باشد، لذا مى‏افزاید: «هر حمد و ستایشى براى اوست در این جهان و جهان دیگر» لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولى‏ وَ الْآخِرَةِ. سوم این که: «حاکمیت (نیز) از آن اوست، وَ لَهُ الْحُکْمُ. بدیهى است وقتى خالق و مختار او باشد، حاکمیت تکوین و تشریع نیز در اختیار او خواهد بود. چهارم این که: «و همه شما (براى حساب و پاداش و کیفر) به سوى او بازگردانده مى‏شوید» وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ. اوست که شما را آفریده، و اوست که از اعمال شما آگاه است و اوست که حاکم یوم الجزاء مى‏باشد، بنابراین حساب و جزاى شما نیز به دست او خواهد بود.