🖋📓〰🖋〰🖋📓〰🖋📓〰
بسم اللّه الرحمن الرحیم
دوستان سوره فرقان آیه ۳ به همراه ترجمه، تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 در
۳وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لایَخْلُقُونَ شَیْئاً وَ هُمْ یُخْلَقُونَ وَ لایَمْلِکُونَ لاَِنْفُسِهِمْ ضَرّاً وَ لا نَفْعاً وَ لایَمْلِکُونَ مَوْتاً وَ لا حَیاةً وَ لا نُشُوراً
▪️✨▪️✨▪️✨▪️✨▪️✨▪️
۳ ـ آنان غیر از خداوند معبودانى براى خود برگزیدند; معبودانى که چیزى را نمى آفرینند، بلکه خودشان مخلوقند، و مالک زیان و سود خویش نیستند، و نه مالک مرگ و حیات و رستاخیز خویشند.
▪️✨▪️✨▪️✨▪️✨▪️✨▪️
تهمت هاى رنگارنگ
این آیات، در حقیقت دنباله اى است براى بحثى که در آیات گذشته، در مورد مبارزه با شرک و بت پرستى، و سپس، ادعاهاى بى پایه بت پرستان درباره بت ها، و اتهاماتشان درباره قرآن و شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمده است.
آیه نخست، مشرکان را در واقع به محاکمه مى کشد و براى برانگیختن وجدان آنها، با منطقى روشن و ساده، و در عین حال قاطع و کوبنده، سخن مى گوید، مى فرماید: آنها خدایانى غیر از پروردگار عالم که اوصافش قبلاً گذشت، انتخاب کردند، خدایانى که مطلقاً خالق چیزى نیستند، بلکه خودشان مخلوقند (وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لایَخْلُقُونَ شَیْئاً وَ هُمْ یُخْلَقُونَ).
معبود حقیقى، خالق عالم هستى است، در حالى که آنها درباره بت ها چنین ادعائى را نداشتند، بلکه آنها را مخلوق خدا مى دانستند.
وانگهى، انگیزه آنها براى پرستش بت ها چه مى تواند باشد؟ بت هائى که حتى مالک سود و زیان خود و مالک مرگ و حیات و رستاخیز خویش نیستند چه رسد به دیگران (وَ لایَمْلِکُونَ لاَِنْفُسِهِمْ ضَرّاً وَ لا نَفْعاً وَ لایَمْلِکُونَ مَوْتاً وَ لا حَیاةً وَ لا نُشُوراً).
اصولى که براى انسان اهمیت دارد، همین پنج امر است: مسأله سود و زیان و مرگ و زندگى و رستاخیز .
به راستى اگر کسى مالک اصلى این امور باشد، شایسته پرستش است، اما آیا این بت ها هرگز قادر بر این امور در مورد خودشان هستند، چه رسد به این که: عابدان خود را بخواهند در این جهات زیر پوشش حمایت خویش قرار دهند؟
این چه منطق رسوائى است که: انسان به دنبال موجودى بیفتد، و سر بر آستان آن بگذارد که هیچگونه اختیارى از خود در مورد خویشتن ندارد، چه رسد به دیگران؟!
این بت ها، نه تنها در این دنیا مشکلى را براى بندگان خود حل نمى کنند، که در قیامت نیز کارى از آنها ساخته نیست.
این تعبیر، نشان مى دهد: این گروه از مشرکان که مخاطب این آیات هستند، معاد را به نوعى پذیرفته بودند (هر چند معاد روحانى، نه جسمانى) یا این که: قرآن حتى با عدم اعتقاد آنها به مسأله معاد، مطلب را مسلّم گرفته، و به طور قاطع در این زمینه با آنها سخن مى گوید.
این معمول است: گاهى انسان با کسى که منکر حقیقتى است روبرو مى شود، اما سخنان خود را بدون اعتنا به افکار او بر طبق افکار خویش قاطعانه بیان مى کند، به خصوص این که: یک دلیل ضمنى نیز در خود آیه ۲٠ مسأله معاد نهفته شده است; زیرا هنگامى که: خالقى، مخلوقى را مى آفریند، و مالک موت، حیات، سود و زیان او است، باید هدفى از خلقت او داشته باشد، و این هدف، در مورد انسان ها بدون قبول رستاخیز، امکان پذیر نیست; چرا که اگر با مُردن انسان همه چیز پایان یابد، زندگى پوچ خواهد بود و دلیل بر این است که: آن خالق، حکیم نبوده است.
ضمناً ـ اگر مى بینیم: مسأله ضرر در آیه، قبل از نفع قرار گرفته براى این است که: انسان در درجه اول از زیان وحشت دارد، و جمله دفع ضرر اولى از جلب منفعت است، به صورت یک قانون عقلائى درآمده است.
و نیز اگر ضرر ، نفع ، موت ، حیات و نشور به صورت نکره آمده، براى بیان این حقیقت است که: این بت ها حتى در یک مورد، مالک سود و زیان و مرگ و زندگى و رستاخیز نیستند، چه رسد نسبت به همگان.
و اگر لایَمْلِکُون و لایَخْلُقُون به صورت جمع مذکر عاقل ذکر شده (در حالى که بت هاى سنگى و چوبى کمترین عقل و شعورى ندارند) به خاطر آن است که: هدف از این سخن، تنها بت هاى سنگ و چوبى نیست، بلکه گروهى است که: فرشتگان، یا حضرت مسیح را عبادت مى کردند و چون عاقل و غیر عاقل در معنى این جمله جمعند، همه را به صورت عاقل ذکر کرده و به اصطلاح ادبى از باب تغلیب است.
و یا در این تعبیر، طبق اعتقاد طرف سخن گفته شده، تا عجز و ناتوانى آنها را مشخص کند، یعنى شما که اینها را صاحب عقل و شعور مى دانید، با این حال چرا نمى توانند، زیانى از خود دفع کنند و یا منفعتى جلب نمایند؟!
🆔
@ghorun