🕯مجلس نهم:
«مردی که به تنهایی یک عاشورا بود»
میشد تشنه از سر شط بلند نشود...
وقتی گفتند آب بیاور، میشد سیاهیهایی که دو سوی نهر، پشت درختها بودند بشمرد و حساب کند که نمیشود...
شب پیش که فامیلهایش درسپاه یزید،
پنهانی امان نامه آوردند میشد کمی فکر کند قبل اینکه سرشان داد بزند:
"میگویید من در امانم، پسر فاطمه در امان نیست...؟"
زیرک و شجاع بود و هوای همه چیز را داشت.
پرچم را برای همین داده بودند دستش...
میشد به او تکیه کرد...
فقط پای برادرش که به میان میآمد وضع فرق میکرد. حساب یادش میرفت.
یادش میرفت با دندان نمیشود مشک را این همه راه برد.
یادش می رفت همه سیاهیهای پشت درختها تیر دارند و عمود آهنی.
یادش می رفت بیچشم و دست، اسب را نمیشود برد سمت خیمه ها...
میشد تشنه از سر شط بلند نشود. میشد آب را نریزد روی آب...
ولی پای برادرش که به میان می آمد...
و آب تا همیشه درحسرت لبهایش خواهد ماند...
#محرم
#امام_حسین ع
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🏴
@ghorun