جمعه، ۲۱ دی آخر هفته کاملا وفاقی‌ای داشتم. هنوز شش ماه از شروع دولت نگذشته که برای دومین بار به سیستان و بلوچستان رفتم. این استان می‌تواند محور وفاق مدنظر ما باشد. [سیستان و بلوچستان] ظرفیت‌های بسیار زیادی دارد، اما توجهی به آن نشده و محروم باقی مانده است. نگاه‌های امنیتی غالب بوده به نگاه‌های توسعه‌ای. حاصلش هم همین شده که از ۵۱ سال پیش که [برای سربازی] اینجا بودم، انگار هیچ چیز فرق نکرده است.  فعلا توسعه جنوب استان را جدی داریم دنبال می‌کنیم. هم بندر چابهار مهم است، چون تنها بندر اقیانوسی ماست و هم منطقه مکران. انتقال پایتخت [به مکران] هم در دست بررسی است. البته باید کار حساب‌شده انجام دهیم. نمی‌خواهیم ده بیست سال بعد پشیمان باشیم. قبلش هم باید روی تلفظ نام مکران به وفاق برسیم. ویکی‌پدیا را که چک کردم، دیدم سه چهار تلفظ مختلف برایش نوشته‌اند. یکی از آنها که راحت‌تر تلفظ می‌شود را باید مورد وفاق قرار دهیم. صبح [جمعه] رفتیم بازدید از بندر شهید بهشتی [چابهار]. الآن از ظرفیتش خوب استفاده نمی‌شود. می‌گویند فقط پنج درصد از [صادرات و واردات] بنادر ما مربوط به چابهار است. فاز دوم توسعه‌اش را از فروردین شروع می‌کنیم. قرار است کشتی‌های اقیانوس‌پیما هم بتوانند در این بندر پهلو بگیرند. خانم صادق [مالواجرد، وزیر راه و شهرسازی] هم گفت که حواسش هست  توسعه این بندر معیشت و ماهی‌گیری مردم محلی را مختل نکند. پیش‌شرط توسعه بنادر جنوب سیستان و بلوچستان، توسعه حمل‌ونقل ریلی و جاده‌ای در این منطقه است. اگر قرار است اینجا نقطه اتصال ما به باقی دنیا باشد، باید اول خودش اتصال مناسب و سریعی به مناطق مختلف کشور داشته باشد. در همین سفر قطعه پایانی بزرگراه زابل-همدان را افتتاح کردیم. از سال ۸۵ کارش شروع شده بود، اما دولت ما که کارش را شروع کرد، هنوز ده کیلومترش باقی مانده بود. خداراشکر خیلی زود کار را تمام کردیم. خود این بزرگراه بخشی از مسیر هزار کیلومتری کریدور شمال-جنوب استان [سیستان و بلوچستان] است. از طرف دیگر، اتصال شلمچه به چابهار هم در دستور کار است و تا پایان دولت [چهاردهم] می‌خواهیم به بهره‌برداری برسد. راه که نباشد، توسعه عملی نیست. یک شهر جدید هم قرار است در منطقه ایجاد شود. سری به آن زدیم. خوبی این شهر [تیس] این است که از سرریز جمعیت یک کلان‌شهر به حاشیه‌اش شکل نگرفته، بلکه برای توسعه خود منطقه دارد احداث می‌شود. بخش خصوصی هم قرار است در تجهیز آن مشارکت کند. قبل از ظهر، نشست بررسی مسائل جنوب [سیستان و بلوچستان] بود. یک نشست هم عصر گذاشتیم برای مسائل شمال [سیستان و بلوچستان].  یک نشست هم با مردم زابل داشتم و در تلویزیون استانی هم صحبت کردم. در همه‌جا گفتم این استان ظرفیت‌های زیادی دارد که تا الآن مغفول مانده، اما دولت قصد دارد تبعیض و محرومیت را [در این استان] کاهش دهد. واقعا وضعیت فعلی [استان سیستان و بلوچستان] مورد قبول نیست. گفتم قولی نمی‌دهم که نتوانم به آن عمل کنم. در انتخابات هم سعی کردیم وعده الکی ندهم. نگاه‌مان به کشورهای همسایه هم باید وفاق و برادری و همکاری باشد، نه رقابت. بحث آب هم در اینجا [سیستان و بلوچستان] مهم است. علی‌آبادی [وزیر نیرو] هم در این سفر همراه‌مان بود و وضعیت را پیگیری کرد. بحث حقابه از هیرمند را هم باید با افغانستان مذاکره کنیم تا این منطقه بدون آب نماند. آب هم مثل جاده است، نباشد، توسعه هم نیست. اما خاطره‌انگیزترین بخش سفر [به سیستان و بلوچستان]، ظهر جمعه بود که به روستای کلوخی رفتم. سال ۵۲ اینجا سرباز بودم. شرمنده شدم که بعد از این همه سال، [این روستا] هیچ تغییری نکرده است. آن زمان که سرباز سپاه دانش بودم، کارهای عمرانی و فرهنگی در روستا می‌کردم. به کمک جوانان خود روستا. الآن هم مردم پای کار باشند، توسعه و رفع محرومیت سیستان و بلوچستان نشدنی نیست. مردم روستا خیلی لطف و محبت داشتند. یک سر هم به خانه‌ای زدم که در زمان سربازی آنجا ساکن بودم. صاحب‌خانه قدیمی‌مان را هم دیدم. گفتم ما با نان دست‌پخت شما زندگی می‌کردیم. گفت خودم هر هفته نان می‌پزم و برایت می‌فرستم. چقدر این مردم خوب هستند. کاش آخر دوره کاری برایشان کرده باشیم که از ما به نیکی یاد کنند. فردا [شنبه] هم تقریبا کل کشور تعطیل شده. خیلی دیر اعلام شد. دلیلش را هم دقیق نمی‌گویند. خب ناترازی [انرژی] که شاخ و دم ندارد. همین جاها می‌زند بیرون. انرژی هم مثل آب و جاده است. بدون انرژی هم توسعه درنمی‌آید. توسعه در شرایط تحریم هم سخت است. شاید هم نشدنی. حالا فعلا ترامپ آرزوی موفقیت کرده است. ببینیم در دولتش چه خوابی برای ما دیده.