همدم شبهای پر از التهاب آمده ام نور به قلبم بتاب زائرتان باز بهم ریخته شعله ی دل را به قلم ریخته در حرم امن تو غرق غم است هرچه که بد ،باز بنی آدم است ریزه خور سفره ی احسان تو باز شده دست به دامان تو خانه خرابی پی آبادی است طالب"شش گوشه" از "آزادی" است من که گدای در این خانه ام بی نظر لطف تو ویرانه ام بس که در این کوی عنایات شد بارگهت قبله ی حاجات شد پنجره فولاد به اذن اله زنده کند مرده در این بارگاه در حرم عشق نشد نامراد هر که شده سائل باب الجواد پادشه طوس براتم بده مژده ی وصل عتباتم بده @gida13