شهری که این چنین است، بی شهریار بادا
یعنی که شهریارش رقصانِ دار بادا
تا ردّ پای نااهل در کوچه آشکار است
سنگ آذرخش بادا، چوب اژدها بادا
قومی که خارِ وحشت بر کوی و برگذر کاشت
در کوره های دوزخ آتش بیار بادا
حتی اگر اذانی از حلقشان برآید
بانگ کلاغ بادا، صوت حمار بادا
گفتند:«سربدزدید» گفتیم: «سر نهادیم»
گفتند: «لب ببندید» گفتیم: «عار بادا»
با پتک اگر نکوبیم بر کلّه های خالی
مغز علم به دوشان تقدیم مار بادا
🖋 شاعر : محمدکاظم کاظمی
🎨 نقاش دیجیتال: مهدی رمضاننژاد
✍🏻 طراح نوشتار: امین سیاری
🆔
@Gilan_Press