✍ عشق واقعي مجنون از راهی میگذشت. جمعی درحال نمازخواندن بودند. مجنون از لا به لای نماز گزاران رد شد. جماعت تند و تند نماز را تمام کردند. همگی ریختند بر سر مجنون. گفتند : کافر شده ای؟ مجنون گفت : مگر چه گفتم. گفتند : مگر کوری که از لای صف نماز گذاران میگذری. مجنون گفت : من چنان در فکر لیلا غرق بودم که وقتی میگذشتم حتی یک نماز گذار ندیدم. شما چطور عاشق خدایید و در حال صحبت با خدا همگی مرا دیدید... بیاییم قدري مجنون خدا باشيم کانال دختـــر باید خانـــوم باشد در ایتا 👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/897449991Cec4d12fbd8