(🖤✨)
.
.- شمر روی سینه نشست. نعره زد، خنجر کشید. دخترک از وسط جمیعت دست مادر را رها کرد و خودش را به شمر رساند.
با مشت به سر و صورت شمر زد و با گریه گفت: «بابای بد! تو دیگه بابای من نیستی! من دوستت ندارم.»
شمر کلاه و خنجر را زمین انداخت و هایهای گریه کرد. تعزیه بهم ریخت. دختر خوشحال شد.
امسال امام حسین شهید نشد:(
· · · • • • • ◜♡◞ • • • • · · ·
↷🖤⌜
@Girls_city ⌟