- تمــٰام من - تـو تمــٰام شـــده اۍ دارو نـــــدارم شـــده اۍ من برایت شده ام مسـت و خمارت شــده ام بینهایـت ؛ بـا صداقت پر از فــڪر و درایــت شده ای روح و روانم شده ام مست چشانـت شده اۍ نطـق و مثالم شده اۍ اب حیاتـــم شـــــده ام عـــٰـارف مسڪینِ نگھدار لبـانـت شـده اۍ ضـرب و توان و رادیڪال ِ حرکاتـم شده ام ڪسر ِ خطایت شده ام جذب نوایـت شـده‌اۍ هیدروژن و فسفر و آنتی بیوتیڪـم شده‌ام مبتدۍ راه پزشڪی ِ قشنـگی جمالت شده‌ای ناصر و ممدعلیشاهو ؛ ملکشاه جهانم شده‌ام عاشق‌دلدار ونگارنده آن صورت‌ماهت * * < پنجمین سرودَم ! >