اوج مظلومیت .....
در غدیر پیامبر صلی الله علیه و آله کسی را جانشین خود کرد که افضل صحابه و فداکارترین آنان نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله بود.لیله المبیت و حمایت جانانه در جنگ احد از پیامبر صلی الله علیه و آله در شرایطی مرگبار.خیبر و کشتن غول آن.در جنگ خندق اصحاب وقتی نعره عمرو را شنیدند به گفته برخی علماء اهل سنت چنان سرها را پایین انداخته بودند که گویی پرنده ای روی سرشان نشسته و درخواست پیامبر صلی الله علیه و آله برای مبارزه با آن دیو را تنها امام علی علیه السلام اجابت کرد.اینها تنها قطره ای از فداکاری ها و فضایل امام علی است.
اگر نبود روایات اهل بیت علیهم السلام، روایات موجود در کتب اهل سنت آنچنان متواتر و غیر قابل انکار است که برای اثبات حقانیت امام علی علیه السلام کافی است.
حتی تفتازانی متعصب و اشعری نتوانسته حدیث غدیر را جز به ولایت و سر پرستی امت معنا کند.
ولی چه میشود کرد وقتی طهارت فراش تولد نباشد واضح تر از خورشید را انکار میتوان کرد.
و ۶۰ سال این مردکه اسلام مدیون اوست را در سراسر جهان اسلام در بالای منبر لعن کرد.
معاویه فرزند هند جگر خوار، اولین کسی بود که دستور سب و لعن امیر مومنان را صادر کرد و بنی امیه بعد از او این کار را ادامه دادند.
آری یکی از مظلومیتهای امیرالمومنین علی علیه السلام که در تاریخ بی سابقه بوده است همین ماجرای غم انگیز دشنام و لعن امیرالمومنین است که توسط معاویه ملعون و پلید پایه گذاری شد. معاویه سبّ و لعن علی(ع) و آل علی(ع) به یک سنت و فرهنگ تبدیل کرد. رسما در مساجد و جمعه و جماعات مکه، مدینه و بسیاری دیگر از شهرهای مهم اسلامی، آن حضرت را لعن میکردند. روز جمعه، در میان مردم شام «یوم السَّب» (روز دشنام و لعن علی) نام گرفت. روزی یکی از خطبای مزدور معاویه که سبّ و لعن علی(ع) را فراموش کرده بود، وقتی در مسیر خانه آن را به یاد آورد، همانجا قضای آن را به جای آورد! در این مکان مسجدی ساخته شد و نام آن را مسجد لعنت نهادند . ..
مرحوم علاّمه امینى با استناد به منابع معتبر اهل سنّت مى نویسد :
«معاویه پیوسته اصرار داشت که روایاتى در نکوهش مقام امیرمؤمنان على(علیه السلام) جعل کند و این کار را آن قدر ادامه داد که کودکان شام با آن خو گرفتند و بزرگ شدند و بزرگسالان به پیرى رسیدند. هنگامى که پایه هاى بغض و عداوت نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) در قلوب ناپاکان محکم شد، سنّت زشت لعن و سبّ مولا على(علیه السلام) را به دنبال نمازهاى جمعه و جماعت و بر منابر، در همه جا، حتّى در محل نزول وحى یعنى مدینه رواج داد.(۱) «جاحظ» نقل مى کند که معاویه در پایان خطبه نماز، با کلماتى زشت ، على(علیه السلام) را مورد سبّ و لعن قرار مى داد و آنگاه همین جملات را طىّ بخش نامه اى به همه بلاد اسلامى فرستاد، تا خطباى جمعه! نیز هماهنگ با او این گونه آن حضرت را لعن نمایند.(۲)
همچنین نقل شده است که معاویه در قنوت نماز خویش على، حسن و حسین(علیهم السلام) را لعن مى کرد.(۳)
ابن ابى الحدید معتزلى مى نویسد: «به دستور معاویه خطبا در هر آبادى و بر فراز منبرها، على(علیه السلام) را لعن مى کردند و به او و خاندان پاکش ناسزا مى گفتند».(۴)
طبرى (مورّخ معروف) مى نویسد: «وقتى که معاویه، مغیرة بن شعبه را والى کوفه ساخت، به وى گفت :
«لا تَتَحَمَّ عَنْ شَتْمِ عَلیٍّ وَ ذَمِّهِ»; (از ناسزاگویى و مذمّت نسبت به على پرهیز نکن!).(۵ )
اصرار معاویه بر این کار تا آنجا بود که وقتى در مراسم حج شرکت کرد و وارد مدینه شد، تصمیم داشت، بر منبر رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، على(علیه السلام) را لعن کند. به او گفتند: «سعد بن ابى وقّاص» در اینجا حضور دارد و از این کار ناخشنود خواهد شد; بنابراین، خوب است پیش از آن، با وى مشورت کنى .
معاویه قصد خویش را با وى در میان گذاشت. سعد گفت: اگر چنین کنى، من دیگر به مسجد پیامبر نخواهم آمد. معاویه که چنین دید تا زمانى که سعد زنده بود در آنجا اقدام به لعن نکرد.(۶)
در کتاب «صحیح مسلم» (از کتاب هاى معروف و معتبر اهل سنّت) آمده است: معاویه به سعد بن ابى وقّاص گفت: چرا ابوتراب (على(علیه السلام)) را ناسزا نمى گویى؟ سعد در پاسخ گفت: به خاطر سه جمله اى که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در عظمت على(علیه السلام) شنیده ام که اگر یکى از آنها در حقّ من بود، از داشتن شتران سرخ مو (کنایه از اموال فراوان است) برایم بهتر بود .
آنگاه سعد بن ابى وقّاص آنها را نقل کرد که آن سه فضیلت عبارتند از: الف) در جریان تبوک که على(علیه السلام) را در مدینه به جاى خود گذاشت، خطاب به وى فرمود: «أَما تَرْضى أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسى إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نُبُوَّةَ بَعْدِی»; (آیا خشنود نیستى که جایگاه تو در نزد من همانند هارون نسبت به موسى باشد جز آن که بعد از من نبوّتى نیست). ب) در جنگ خیبر بعد از آن که
دیگران نتوانستند 👇