ماجرای
#بنزین چیست؟
درساختار تصمیم گیری سران قوای کشور حق وتو وجود داردیعنی اگر یکی از اعضا موافق نباشد اجرایی نخواهد شد،
این یعنی همه اعضاموافق بودند
نکته بعد اینکه در این تصمیم گیری فقط رئیس جمهور، رئیس مجلس، و رئیس قوه قضائیه حق رأی دارندو دیگراعضا نقش مشورتی دارا میباشند.
تصمیم گرانی بنزین یک تصمیم ضروری برای اقتصاد کشور بود بیش از دو سال است که این پیشنهاد به آقای روحانی ارائه شده بود اما ایشان با اجرای آن مخالفت میکردند.
دلیل مخالفت هم به خاطر ترس از افت محبوبیت بوده و به دلیل سیاسی کاری این تصمیم ضروری به عقب موکول میشد. دقیقا مثل دلار 4200 که مانع شدن از افزایش معقول قیمت دلار، منجر شد از یک سو دلار تا 19000 افزایش یابد از سوی دیگر منابع بیت المال نصیب یه مشت رانتخوار شود.
اگر بنزین گران نشود، دولت مجبور است رو به چاپ پول و افزایش پایه پولی بیاورد. این کار تورمی چند برابر خواهد داشت.
مضافا اینکه افزایش قیمت بنزین بحثی نیست که کلا متنفی شود. امسال اگر تعدیل نمیشد، سال آینده با درصد بیشتری در افزایش قیمت باید تعدیل میشد. اگرسال دیگرنمیشد، باید سالهای بعد با چندین برابر افزایش این اتفاق میفتاد.
در واقع اگربنزین تعدیل نشود، نه تنهاسالهای آینده افزایش چند برابری رو باید شاهد باشیم، بلکه همین حالاهم تورم چاپ پول را هم باید به اقتصاد کشور تحمیل کنیم. این یعنی ضرر چند وجهی.
انتقاد اصلی آن است که چرا آقای روحانی این کار را درسالهای قبل با شیب ملایمتر انجام نداد؟ چرا سهمیه بندی بنزین را که تحقق یافته بود جمع کرد؟ چرا هدفمندی یارانهها را متوقف کرد؟ و حالا بعد از 6 سال همه را مجدد پیاده سازی میکند
دلیل توقف این سیاستها توسط آقای روحانی از آن باب بود که چون این سیاستها همگی از دولت قبل شروع شده بود باید متوقف شود تا به مردم بفهماند هر کاری که احمدی نژاد کرده است بد بوده است. در واقع حساب کشی سیاسی و ایجاد نفرت از دولت قبل باعث شده که تصمیماتی که به مصحلت مملکت است فدای سیاست بازی و حزب بازی برخی شود. دولتیها برای اثبات خودشان در این سالها منافع ملت را نشانه رفتند؛ وحالا رسیدند به جایی که میبینند دیگر نمیتواننداینطور ادامه دهند.
ضمن اینکه، انشالله دولت آینده یک دولت انقلابی خواهدبود. دولت فعلی سعی داشت این تصمیم رابه گردن دولت بعدی بیاندازد تا هزینههای اجرای آن به عهده دولت آینده باشد.، اما دیگر راهی برایش باقی نمانده ومجبور به اجرایی کردن شده است.
در کنار همه این موضوعات انتقاد جدیتر دیگر به نحوه اجرای این سیاست است. چرا در این چند ماه سعی نشد جامعه را به لحاظ روانی آماده نماید؟ چرا منطق این کار و ضرورت این کار توضیح داده نشد؟ چرا جامعه را با شوک مواجه نمودند؟
نحوه اجرای این سیاست ضروری حاکی از آن است که التهاب در جامعه یکی از اهداف اجرای آن است یا لااقل اگر بخواهیم در این زمینه حسن ظن به خرج دهیم، کاملا بیتدبیری در اجرا صورت گرفته است.
"محمد مفید"
⛔️
@anti_takhrib