کانال خبری گلبانگ شمال
#
داستان
_آموزند
ه
😍👌 🔴
آنچه تو از رو میخوانی من ازبرم
✍
یکی بود یکی نبود.... فروشنده ی دوره گردی بود که به روستاها میرفت و جنس خرید و فروش میکرد
...
روزی به خانه ی یک مرد روستایی رفت ، مرد برای او چایی آورد
...
دوره گرد چشمش به گربه ای افتاد که از یک کاسه ی سفالین گران قیمت آب می خورد .
او که فهمیده بود ظرف عتیقه است به مرد روستایی گفت : چه گربه ی نازی آن را به من میفروشی
⁉️ ♦️
روستایی گفت قابل ندارد ، صدتومان میشود دوره گرد گفت اشکالی ندارد و صد تومان داد و دوباره گفت :
اگر ممکن است ظرف آب این گربه را هم بدهید که به آن عادت کرده ظرف را برداشت و مشغول خواندن نوشته های داخل آن شد.
مرد روستایی گفت : این کاسه را نمیفروشم تو هم برای خواندن نوشته زحمت نکش من از برم.
🔸
روی کاسه نوشته : کاسه ای که باعث می شود هر روز یک گربه ی بی ارزش را صد تومان بفروشی از دست نده...
از آن زمان به بعد به کسانی که حیله گری می کنند می گویند : آنچه تو از رو می خوانی من از برم .
➖➖➖💠➖➖➖ 🇮🇷
کانال خبری
#گلبانگ_شمال
رسانه فعال استان مازندران/
عضوشوید
👇
@
GOLBANG_SHOMAL