🌹📝 👇 سلام ممنون از کانال خوبتون بنده دختری ۲۰ ساله هستم که توی یک خانواده مذهبی بزرگ شدم. از ۱۳ سالگیم خاستگارای زیادی داشتم ولی پدرم از ۱۷ سالگی اجازه ورود اونهارو توی خونمون داد. خواهرم و برادرم و بیشتر دخترا و پسرای فامیلمون با اولین یا نهایتا دومین خاستگاری که دختر وپسر باهم روبه رو میشدن ازدواجشون سر میگرفت. منم همیشه پیش خودم میگفتم این اتفاق برای من هم خواهد افتاد. از حدود ۸ ماه پیش چند خاستگار داشتم که واقعا ماجرا جدی شده بود... با مورد اول که حرف زدم،با وجود تفاوت قابل توجهی که داشتیم،ولی جوابم مثبت بود👈به خاطر تفکر اشتباهم😔 که خدا را شکر ، نجاتی رسید و ماجرا بهم خرد. با یکی از موردای دیگه حتی تا مرز مهریه هم پیش رفتیم،و من دیگه وااااقعا ماجرا رو قطعی میدونستم ولی اون هم بهم خرد... روحیات فامیل های ما اینه که باید با مورد اول و دوم کارِت حَل بشه... مطمئنم اگه چیزی از خاستگار های من و تعدد جلسات میفهمیدن،زخم زبونا و کنایه زدن هاشون شروع میشد... اما به کمک خدا نذاشتیم چیزی بفهمن... خلاصه میخواستم دو مورد رو به دخترا و پسرای دم بخت گوشزد کنم که: ۱) فک نکنید که با مورد اول و دوم حتما باید کارتون ردیف بشه،به جای این فکرا،به این فکر کنید که چطور میتونید با سوالات بهتر و نکته سنج تر خصوصیات اخلاقی طرف مقابل رو کشف کنید...(البته بگما که من موافق سختگیری نیستماااا فقط باید با چشم باز انتخاب کنیم) ۲)تا جریان خاستگاریهاتون حتمی نشده،نگذارید کسی خبر دار بشه... مخصوصا دختر خانمای گل که واقعا مثل گل هستن و با حرفای اطرافیان ممکنه زود پژمرده بشن. 🦋🦋🦋🦋🦋 ــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📝شما هم میتوانید نظرات خود را با دیگر اعضا، به اشتراک بگذارید✍ 🌷 @golbarg_ezdevaj