📚
#داستانک
پیکرها که به بهشتزهرا رسید، نگاهی به سیاهی سایهها انداخت. تعداد شانههای عزادار، لحظه به لحظه بیشتر میشد. انگار همهی شهر از جا کنده بودند و پشت به پشت هم برای تشییع از راه میرسیدند.
صدای خشدار بیسیم در آمد:
- از واحد فرماندهی به موقعیت ۲۴. به گوشی؟
-بله قربان.
- جنازهها رو خیلی سریع دفن کنید. نباید تشییع طولانی بشه! مفهومه؟
-اما قربان! بستگان بعضی از شهدا هنوز نرسیدن. مردم هنوز تو بهتن! میخوان با عزیزاشون وداع کنن.
-متوجه نیستی؟! ممکنه دوباره هواپیماها برگردن! اگه بیان روی سر این ازدحام، میدونی چه خونی راه میفته!
مرد دهانش خشک شد. برای گفتن کلمهی "اطاعت" باید اول بغض را فرو میداد.
👌مولود توکلی
💠به یاد سوگواری نیمهتمام مردم داغدار اراک در روز بمباران کارخانههای اراک ؛ ۱۳۶۵/۵/۵
🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷
۱ روز مانده تا.....
روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ
پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱
پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵
پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷
روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـےها
https://eitaa.com/panj_panj