🔻 از «جامعۀ سرخورده»، رأی گرفتیم؛ چشم‌های نگرانِ جامعه به «رئیسی» دوخته شد! مهدی جمشیدی: 🔹۱- بیش از هر چیز، باید نفسی آسوده بکشیم که به «پایانِ دولتِ اعتدال‌گرا» نزدیک می‌شویم و این دولت با همۀ «مصیبت‌»ها و «سختی‌ها»یی که بر جامعه تحمیل کرد، در حال فرو افتادن است. هیچ «رفتنی»، این اندازه به کام تلخِ جامعه، «شیرین» نیست؛ مردمان «خسته» و «درهم‌شکسته»‌ای که خیری از این دولت ندیدند، بلکه معیشت‌شان از چاله به چاه افتاد و بر حجم دردها و دغدغه‌های‌شان افزوده شد. دولت «ناکامی‌ها»! دولت «تلخی‌ها»! دولت «نتوانستن‌ها»! دولت «بیگانه با مردم»! و ... . پایان این‌چنین دولتی، خودش مبارک و مایۀ دلخوشی است. 🔹۲- ما از جامعه‌ای رأی گرفتیم که «در خود فرو رفته» بود و «اعتمادِ سیاسی»‌اش را از دست داده بود؛ جامعه‌ای که دلش از «دردهای معیشتی»، انباشته بود و «فریاد»ش در گلو شکسته بود. این جامعه، نسبتی میان «زندگی روزمرۀ خود» و «صندوق‌های رأی» احساس نمی‌کرد و «انزوا» و «کناره‌گیری» را برگزیده بود. جامعه‌ای پریشان و ناخشنود از «بی‌عملی‌ها» و «بدعملی‌ها»ی حسن روحانی که نفس‌هایش به شماره افتاده بود و رمق و توانی برای مشارکت سیاسی نداشت. روحانی، امر اجتماعی به لبۀ پرتگاهِ «سقوط» و «انهدام» سوق داد و سرمایه‌های مردمیِ فراوانی را به تاراج برد. ما در برابر چنین جامعۀ «افسرده» و «سرخورده»‌ای قرار داشتیم. باید از جامعه می‌خواستیم که بار دیگر، «اعتماد» کند و پا به میدان «بازی» بگذارد، امّا این خواسته، بسیار دشوار بود؛ جامعه، چشمی به معیشت امروزش داشت و چشمی به افق فردایش، و در گردابی از محاسبه‌های متناقض و سنجش‌های متداخل، گرفتار شده بود. ما از جامعه‌ای که روحانی با سیاست‌هایش آن را «ویران» کرده بود، رأی گرفتیم و به‌این‌ترتیب، «آغازی دوباره» شکل گرفت. 🔹۳- جامعه، نیازمند «بازسازی خویش» است؛ باید در «عمل» مشاهده کند که رئیسی چگونه در «چهار سال آینده»، پا به میدان می‌گذارد و «مشکلات مزمن» را می‌زداید و «زخم‌های کهنه» را علاج می‌کند. پس از آن است که به خود می‌آید و به عرصۀ «مشارکت سیاسی» - آن‌گونه که شایسته و چشمگیر است - باز می‌گردد. باید «مجال» و «فرصت» داد که جامعه، «حاصل انتخاب خویش» را ببیند و طعم گوارای نتایج و برکات آن را بچشد تا دوباره، «اعتماد»ش شکل بگیرد و از «گذشتۀ تلخ»، عبور کند. «ضربه‌ها» و «لطمه‌ها»یی که جامعه از دولت تکنوکرات‌ها خورده است، کم نیستند؛ جامعه با «تن مجروح» و «دل خونین»، راهِ صندوق‌های رأی را برگزید و انتخاب کرد، درحالی‌که می‌توانست زخم‌ها و نارضایتی‌های خویش را بهانه کند و قهر سیاسی را رقم بزند. جامعه‌ای با چنین حال و وضعی، همین که بر هیجان‌های منفیِ خویش، غلبه کرده و آمده، درخور ستایش است. مشارکت کنونی، «مقدّمه‌» و «پیش‌درآمد»ی خواهد بود بر مشارکت جدّی و انبوه در چهار سال آینده. جامعه، تا «اینجا» پیش آمده و دست دوستی به رئیسی داده است. اینک نوبت اوست که «قدم‌های بلند» به سوی جامعه بردارد و در کوتاه‌مدّت، نشان دهد که «تداوم گذشته» نیست، بلکه افقی روشن و پُرامید را رقم خواهد زد. اینک جامعه، چشم دوخته تا بنگرد که رئیسی چه می‌کند؛ همه‌چیز به عمل و اقدام او وابسته است و این اوست می‌تواند «حال جامعه» را خوب کند. 🔹۴- امروز حتّی «خطای کوچک» نیز در حکم «خطای بزرگ» است؛ «یک لغزش»، به اعتماد سیاسیِ مردم، زهر می‌نوشاند و شکاف‌ها و ناخشنودی‌ها را تشدید می‌کند. بیش از همیشه، نیازمند «دقت‌های مینیاتوری» و «حسّاسیّت‌های باریک‌اندیشانه» هستیم و نباید به خود، اجازۀ «اشتباه‌کردن» بدهیم. این فرصت، «تاریخی» است و به‌سادگی به دست نیامده است؛ هزینه‌های گزاف پرداختیم تا به این مقصد رسیدیم. تکرار تجربۀ سقوط احمدی‌نژاد، خطرناک‌ترین و مهلک‌ترین اتّفاقی است که ممکن است رخ بدهد. قافله، در حال عبور از «گردنه» است و محتاج اهتمام و اعتنای فراوان. باید به خویش تلقین کنیم که «حقّ خطا» نداریم. دوران «آزمون و خطا» به پایان رسیده است و باید از «چرخه‌های باطل» خارج شد و هیچ تجربۀ تلخی را «دوباره» و «چندباره» تکرار نکرد. «انقلاب» در اختیار «انقلابی‌ها» قرار گرفته و از «اسارت»، رها شده است و می‌تواند «پرواز» کند. قفس، شکسته شده و آسمان، در انتظار صعودِ فاتحانۀ جبهۀ انقلاب است. آری، تاریخ، «لحظه‌ها»یی دارد که کار سال‌ها را می‌کنند، و اینک در چنین «لحظه‌ها»یی قرار داریم: این راهِ بی‌نهایت، گر دور و گر دراز است از فضلِ بی‌نهایت، بر ما دو گام گردان (دیوان شمس، غزل شمارۀ ۲۰۳۳) ✅ @Rajanews