گفت: این آقای امیرحسین ثابتی، نماینده مجلس مگر چه گفته بود که مدعیان اصلاحات با همه توان و همه رسانه‌های داخلی و هم‌پیمان‌های خارجی خودشان به او حمله کرده‌اند؟! گفتم: بنده خدا نظرش را درباره انتخاب آقای عراقچی برای وزارت خارجه گفته بود و بعد هم در اوج جوانمردی و ادب گفته بود اگرچه بنده مخالف وزارت شما هستم ولی اختیار با مجلس است و اگر شما را انتخاب کنند با تمام توان در خدمتتان خواهم بود. گفت: حالا صرفنظر از این که آقای عراقچی برای وزارت خارجه مناسب باشند یا نباشند، ایشان به عنوان یک نماینده نظرش را گفته است و آقای عراقچی هم پاسخ خود را مطرح کرده است، این غربگداها و مدعیان اصلاحات که این‌ همه واژه دموکراسی و ضرورت گفت‌و‌گو را بلغور می‌کنند، چرا به او حمله‌ور شده‌اند؟! گفتم: ‌ای عوام برای مدعیان اصلاحات دموکراسی کیلویی چنده؟! برای آنها وزارت آقای عراقچی هم مطرح نیست. از آشکار شدن هویت مهره اصلی خود می‌ترسند. به او حمله می‌کنند تا برای دیگران عبرتی باشد و کسی به سراغ مهره اصلی آنها نرود! گفت: پس چرا این همه از دموکراسی و آزادی بیان حرف می‌زنند؟! گفتم: از یارو پرسیدند آزادی بیان یعنی چی؟ گفت یعنی وقتی با من حرف می‌زنی دهنت را ببند!