مرا به خلسه میبرد حضور ناگهانی ات
سلام و حال پرسی و شروع خوش زبانی ات
فقط نه کوچه باغ ما، فقط نه اینکه این محل
احاطه کرده شهر را شعاع مهربانی ات
دوباره عهد میکنی که نشکنی دل مرا
چه وعدهها که میدهی به رغم ناتوانی ات
جواب کن به جز مرا، صدا بزن شبی مرا
و جای تازه باز کن میان زندگانی ات
بیا فقط خبر بده مرا قبول کردهای
سپس سر مرا بِبَر به جای مژدگانی ات
#کاظم_بهمنی
@golchine_sher