ما از ازل بنای رسیدن نداشتیم در واقع اشتیاق پریدن نداشتیم مانند اشک چشم یتیمی که یخ زده در کوچه ها هوای چکیدن نداشتیم در گوش مان نرفت که عشقی طلب کنیم لامذهب اشتهای شنیدن نداشتیم تحسین شدیم از اینکه به پا ایستاده ایم غافل از اینکه نای خمیدن نداشتیم آمد شبی اجل که ملاقاتمان کند برگشت و گفت ارزش دیدن نداشتیم دنیا چه زود راه خودش را گرفت و رفت بیچاره ما که پای دویدن نداشتیم @golchine_sher