چه جانسختم که بعد از رفتنِ تو باز جان دارم
ولی از تو چه پنهان، روح و جسمی ناتوان دارم
کسی از ظاهرِ یک کوه حالش را نمیفهمد
به ظاهر ساکتم، در سینهام آتشفشان دارم
پس از تو باختم خورشیدِ خوشرنگِ زمینم را
پس از تو نفرت دیرینهای از آسمان دارم
پر از دلشوره بودم در کلاسِ گرم آغوشت
و باور کرده بودم پای عشقت امتحان دارم
چه حسِ نادری، با فتح الماسِ حضور تو
تمام لحظهها احساس میکردم "جهاندار"م
اگرچه لحظه های خوب، عمر کمتری دارند
ولی نام عزیزت را همیشه بر زبان دارم
نفسهای تو را آن روزها در شیشه پر کردم
"هوا"ی روزهای بودنت را همچنان دارم...
#امید_صباغ_نو@golchine_sher