تو از منی و من از تو چرا که درد یکی است
که آنچه با من و تو روزگار کرد یکی است
عجیب نیست که من با تو نیز تنهایم
که در مقابل آیینه، زوج و فرد یکی است
چه فرق می کند اکنون، بهار یا پاییز
برای ما که کویریم سبز و زرد یکی است
من و تو دشمن تقدیر یک دگر هستیم
ولی چه سود، که تسلیم با نبرد یکی است
دلم به دور تو سیاره ای است سرگردان
که شیوه من و این چرخ هرزه گرد یکی است
خدا ! یکی تو یکی پس از آستان غمت
نمی روم که بدانند حرف مرد یکی است
#هادی_حسنی@golchine_sher