قسم به نم نم باران، به شمعدانی‌ها به پای عشقِ تو پایان رسد جوانی‌ها نشسته روی تنم تارِ موی گیسویم نشسته روی لبم بغضِ ارغوانی‌ها در انتظار توام، روزهای بارانی به کوچه خیره شدم، مثل این روانی‌ها چه فایده تو بیا تا سحر بخوان از عشق که همدلی‌ست نیازم نه همزبانی‌ها غروب، کوچه از اندوهِ ابر می بارد پریده از نفسِ صبح، مهربانی‌ها ببین به دیدنِ گل‌های یاس مشتاقم شکسته قلبِ من از حرفِ "لَن تَرانی"ها مرا ببر به تماشای خال هندویت رهایی‌ام بده از این همه خزانی‌ها @golchine_sher