زهرای کربلا...
گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
گفتیم دختر اسدالله غالبی
ایام کوفه آمد و دیدیم، حیدری
تو از زمان کودکی ات تا بزرگی ات
شیواترین مُفَسِّر الله اکبری
تو از کدام طایفه هستی که مستقیم
فیض از حضور علم خداوند میبری
بر شانههای سبز تو بار رسالت است
تو اولین پیمبر بعد از پیمبری
ای آفتاب روشن شب های کربلا
ای زینب مدینه و زهرای کربلا
"ای ماورای حد تصور، کمال تو"
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو
از مادری چنان، نه عجب چون تو دختری
هم خوش به حال فاطمه، هم خوش به حال تو
غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیده ایم
در انعکاس آینه های زلال تو
نزدیک سایه های عبورت نمی شویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟
گیرم که خیمهی تو به تاراج رفته است
گنجینههای باغ بهشت است مال تو
از گوشههای چشم تو، ساحل درست شد
از سایهی عفاف تو، محمل درست شد
ای سایهی بلند اباالفضل بر سرت
ای بال جبرئیل گلستان معبرت
مهتاب هم رشیدی قد تو را ندید
از بس که چون هلال گذشت از برابرت
شب زندهدارِ شامِ غریبانِ کربلا
دل بستهی نماز شب تو برادرت
ای خطبهی رسای تو نهج البلاغهات
وی محمل بدون جهاز تو منبرت
ای قلّهی نجابت و ایثار جای تو
عطر حضور فاطمه دارد صدای تو...
#علی_اکبر_لطیفیان#وفات_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها@golchine_sher