تو همانی که دلم میخواهد شصت سالگی هایم را کنارش بگذرانم...هفتاد سالگی.‌.. تو دقیقا هَمان یکنفری هستی که دلم میخواهد پا به پایش پیر شوم... تو هَمان یاری هستی که شَهریار میگوید بدونِ وجودش شهر ارزشِ دیدن را هم ندارد.‌.‌.