📝
فردای انتخابات
از فردای عاشورا داربستها باز میشوند، پرچمها و ریسهها و زنجیرها و طبل و دهل دوباره به انبار برمیگردند، نوحه خوانها به ختم و مولودی اکتفا میکنند، لباسهای سیاه راهی گنجه میشوند و زندگی دوباره همان همیشگی میشود.خسته و تکراری و پردلهره و پر ملال… دیگر نه حرفی از آزادگی میماند نه رنگی از تن ندادن به ظلم و اینجور حرفها…
از شنبهی بعد از انتخابات هم هانا آرنت و واتسلاو هاول خمیازه کشان راهی کنج فراموشی میشوند، کرباسها به قفسههای بزازی وسگ زرد و شغال هم به بیشه و دشت برمیگردند.نه دیگر کسی را به گاو و گوسفند و احشام دیگر تشبیه میکند و نه کسی کسی را از صدای پای دیکتاتوری و تمامیتخواهی و مردم فریبی میترساند… زندگی دوباره همان میشود… سخت، بی امید، پر دلشوره و خالی… خالی از تسکین…
دیگر نه کسی از مبارزهی مدنی و ایستادگی میگوید نه از مقاومت و چارچوب و پیروزی… هر چه هست تن دادن است و تماشا… تماشای زخمی که به تساوی و به نوبت تقسیم میشود…
👤 امید مرجمکی