به بهانه‌ی سالروز شهادت شهید محمد اتابه : 🎤 چسبیده به دیوار خانه ما، درخت پرتقالی بود که شاخه‌هایش از خانه همسایه به داخل خانه ما آمده بود؛ وقتی میوه میداد شاخه‌های داخل حیاط ما هم پر از پرتقال میشد. بعضی شاخه‌ها آنقدر سنگین میشد که تا دسترس ما پایین می‌آمد و آماده چیدن می‌شد منظره‌ای بسیار دیدنی و چشم‌نواز ! 👌 محمد خیلی کوچک بود و شاید ده سال هم نداشت؛ می‌دیدم بعضی از وقتها محمد به سمت همان گوشه حیاط میرود اما من هرگز ندیدم حتی یک پرتقال از شاخه آن‌درخت چیده باشد! 🤔 یکروز دقت کردم که ببینم آن گوشه‌ی حیاط، کنار شاخه‌های درخت پرتقال چه می‌کند؟! ❗️دیدم پرتقال‌هایی که از شاخه جدا شده و داخل حیاط ما برزمین افتاده را جمع کرد و بُرد انداخت آن طرف دیوار سمت زمین صاحب درخت ! 👈 محمد را صدا کردم و گفتم: چرا این کار رو کردی؟ چرا از پرتقالها را نخوردی؟❓ محمد با لحن کودکی‌اش جواب داد: از کجا معلوم که صاحبش راضی باشد؟؟!اگه راضی نباشه این پرتقال‌ها حلال نیست داداشی!! 🎤 راوی: برادر شهید محمد اتابه ✍ نان حلال پدر ، چنین فرزندی تربیت می‌کند ، درود و رحمت خدا بر پدران و مادرانی که به تربیت دینی فرزندشان اهمیت می دهند 👏👏 @gole_narjec