نتوان گفت که آن شعله چه با مادر کرد شعله را بر در جنت نتوان باور کرد آدم از روز ازل ,گریه کن زهرا بود از سر چشمه ی کوثر, مژه اش را تر کرد گل بستان محمد , ز چه رو پژمرده ست غنچه ی نورس او را چه کسی پرپر کرد وسط,کوچه زمین خورد پی حیدر و باز با وقاری علوی چادر خود را سرکرد پیشتر زانکه بلایی رسد از کرببلا زینب فاطمه را شعله ی در, مضطر کرد کمر فاتح خیبر به شگفتی خم شد یاد سیلی به رخ یار, چه با حیدر کرد هیجده سالگی و قامت خم, واویلا بازی عمر چه با دختر پیغمبر کرد به چه حالی زهرا رفت غریبانه به خاک به چه حالی حیدر با غم زهرا سر کرد کوثر آیینه ی اشک است و نبیند اندوه هر که این سوره ی پر معجزه را از بر کرد 📜 @sheraneh_eitaa