گناه از من نیست که تن آدمی تاب تحمل سه روز بی آبی را ندارد. من خود را این جور اسیر چشمه‌ها نمی‌انگاشتم. وسعت دایره اختیار خود را چنین اندک نمی‌دانستم. خیال می‌کنند که انسان می‌تواند راست، هر جا که خواست پیش برود. انسان را آزاد می‌پندارند... ریسمانی که او را به چاه آب بسته و چون بند ناف به شکم زمین پیوسته است، نمی‌بینند. اگر یک گام از این حد فراتر بگذارد می‌میرد. 💦🌍🍃 اثر و ترجمه ی 🔖 🍀🌿🍀 📌مجله ادبی گلستان برنا📌 📌@golestan_borna📌