🇮🇷🕊🌹🇮🇷🌹🕊🇮🇷 🌹سر شب معمولا زندانی ها، با هم گرم می گرفتند و هر گروهی به تناسب خودش به کاری مشغول می شد. از بحث ها سیاسی گرفته تا بازی ورق و شطرنج و تماشای تلویزیون. اما عبد الله از همه اینها فارغ بود. گوشه ای خلوت پیدا می کرد و پتویش را به اندازه یک جا نمازی باز می کرد و به نماز مشغول می شد. اراذل و کمونیست ها با قهقهه مسخره اش می کردند و التقاطی هم می گفتند: این میثمی آبروی ما را پیش کمونیست ها برده است. 🌹عبد الله، عبد الله بود و فارغ از این هیاهو ها مشغول معشوق. 📚 کتاب تنها ۳۰ ماه دیگر 💐 🇮🇷 🌹 🇮🇷 🌼 🇮🇷 🌺 🇮🇷 💐 🇮🇷 http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──