📚 ✍ هوا گرم بود روضه را انداختیم قبل غروب که مهمانهای شما اذیت نشوند. بهتر هم شد نماز را با هم سروقت و جماعت میخوانیم نمیدانم فکر وخیال است یا نه ولی من نوید را خیلی وقت ها توی صف نماز مسجد محل میبینم احساسش میکنم امشب هم همین طور. احساس میکنم صف اول کنار خودم ایستاده. حتی گرمی شانه هایش را هم احساس میکنم بس که این بچه روی نماز اول وقت حساس بود. وقتی می رفت سفر و اتوبوس برای نماز نمی ایستاد خیلی حرص میخورد هر طور بود راننده را راضی میکرد که نمازش از دست نرود دامادم میگفت توی سفر کربلا همه خسته و کوفته ،بودند ولو شده بودند روی صندلی های اتوبوس اذان که گفتند نوید پیشنهاد داده برای نماز توقف کنند و نماز اول وقت بخوانند میگفت خیلیها غرولند میکردند که نه برویم یک جای مناسبی پیدا کنیم و حالا که دیر نمی شود؛ ولی نوید پایش را کرده توی یک کفش که شما چه زائرهای کربلایی هستید که نماز اول وقت نمی خوانید! خسته تان نکنم میگفت همه توی دل شما باز کرد نه؟ را از ماشین پیاده کرده و حرف خودش را به کرسی نشانده با همین کارها جایش را به نماز خیلی اهمیت میداد بیشتر از هر چیزی با نماز آرام میشد اصلاحتی وقتی توی کاری به مشکلی بر می خوردیم میرفت وضو میگرفت و دو رکعت نماز میخواند و می.آمد باور کنید مشکلمان به سرعت حل میشد حالا هم همین طور است. مشکلی که پیش می آید نگاه میکنم به عکس هایش دیده اید ،که مادرش خانه را کرده نمایشگاه عکسهای نوید روی دیوار توی طاقچه، روی میز روی یخچال ... هرجا را که نگاه کنی نوید هست. نگاه میکنم به‌ چشم هایش و مثل همان وقتها هر طور شده مشکلم را حل میکند. 💯~ادامه‌دارد...همراهمون‌باشید😉 📗 / ✨ 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸