بخش نوجوان ا_♡_____💓_____♡_ پدری مهربان برای همه ا_♡_____💓_____♡_ 👈قسمت سی و پنجم ا۰▫️▪︎◻️▪︎▫️۰ فصل چهارم 🦋 مهربانی امام زمان ارواحنا فداه 🦋نقشه دشمن 🦋کاش زودتر میدانستم 🔴 او مارا می‌بیند و می‌شناسد. 🔴 از کارهایمان خبر دارد. 💜ا---✾ˍ⃟🌈✾---ا💛 او واقعاً از مهر و محبت 💚امام زمان ارواحنا فداه💚 خبری نداشت و حالا احساس عجیبی نسبت به امامش پیدا کرده بود. ا °•🥺•♡♥️♡•🥺•° خانم ریاحی🧕🏻 ادامه داد: ا❤️🧡💛💚💙💜ا ما مثل فرزندان امام هستیم. امام پدر ما هستند. ا❤️🧡💛💚💙💜ا ا•_______•°♡☆♡°•_______• 👈کدام پدر است که در فکر بچه هایش نباشد ؟❓؟❔؟❓؟❔ ا•_______•°♡☆♡°•_______• حرف خانم ریاحی🧕🏻 که به اینجا رسید، فائزه از جایش بلند شد. بغض گلویش را گرفته بود.🥺 با این حال اجازه گرفت و بعد از فرو بردن آب دهانش صحبتش را شروع کرد. من تا به حال به خاطر همین فکر غلط برای آمدن امام زمان علیه السلام دعا نمی‌کردم. ‼️ اما حالا قول می‌دهم روز و شب برای آمدن امام زمان علیه السلام دعا کنم و ... _《♡》_ بغض ترکیده فائزه صحبت هایش را قطع کرد و فضای کلاس را در حال و هوای دیگری برد.😭 💜ا---✾ˍ⃟🌈✾---ا💛 ادامه دارد... 💜ا---✾ˍ⃟🌈✾---ا💛 ا°═══•🔻•═══° 💚اللهم عجل لولیک الفرج💚 ا°═══•🔺•═══° 📚 🌞✿┅┅┅┅┅┅┄┄ واتساپ https://chat.whatsapp.com/IW9bWbjxsd6Hc9M52zpFt5 🌞✿┅┅┅┅┅┅┄┄ تلگرام https://t.me/golhayeentezar 🌞✿┅┅┅┅┅┅┄┄ ایتا https://eitaa.com/golhayeentezar 🌞✿┅┅┅┅┅┅┄┄