*داستانهای امام زمانی*
🌸ملیکا مادر امام زمان حضرت مهدی (عج)🌸
💠دختری بیمار روی تخت دراز کشیده بود،
او نوه قیصر روم بود.
🍃 نام ندیمه او ریحانه بود. ریحانه رو به دختر کرد و گفت: ملیکا
جدت قیصر بسیار نگران است.
🍂او برای درمان بیماری تو بهترین پزشکان را آورده ، ولی هیچکدام از آنها مریضی تو را تشخیص نداده اند.
☘️تو را چه شده که این گونه مریض شده ای.
🌺 ملیکا با صدایی ضعیف پاسخ داد، من از دوری محبوبم مریض شده ام.💚
🌾ریحانه گفت:
کدام محبوب؟ ❤️
🦋ملیکا کمی مکث کرد و گفت: شخصی که در خواب دیدم.
‼️‼️‼️‼️‼️‼️
ادامه داستان در کلیپ زیر
👇🏻👇🏻
〰️🌤️〰️〰️〰️〰️〰️
https://chat.whatsapp.com/ELMTAdxOhhA8byBjONBfCH
〰️〰️〰️〰️〰️〰️🌤️
https://chat.whatsapp.com/EOG6v4ZT33g5cNMtpl4NqY
🌤️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
https://eitaa.com/golhayeentezar