🔻شهید سیداسماعیل جولانی به روایت پدر: 🔹پسر حرف گوش کن ساکت و آرامی بود. بدون اجازه و هماهنگی کاری نمی کرد. چنان‌که یک روز من در حال کار کردن بودم، نزد من آمد ضمن سلام و احوالپرسی و خسته نباشید، گفت: «پدر من با اجازه شما می خواهم در راه اسلام و در راه خدا بروم از من راضی باش.» من گفتم: از تو راضی می باشم و با لبخند از پیش من رفت. شادی‌ارواح‌مطهرشهداصلــوات🌱 مرکزفرهنگی‌گلزارشهداءامامزاده‌ابراهیم(ع) ❣️@golzarshohada_babolsar