💫یادی از شهیدآیت الله سید عبدالحسین دستغیب 💫 🌷خود آقا نقل می کردند؛ در روزهای اوج خفقان رژیم پهلوی، یک روز گفتند یک نفر از تهران قرار است برای دیدار شما بیاید و وقت ملاقات گرفته است. چون فرزند یکی از علما مشهور بود قبول کردم. بعد از کمی،صحبتش را به شاه کشید و گفت: من مستقیم از طرف شاه می آیم. ایشان معتقد است که فارس احتیاج به یک نفر شریعتمدار دارد که از نظر علم و تقوا شناخته شده باشد و موقعیت اجتماعی خوبی داشته باشد. شاه از شما می خواهد که به میدان بیائید و حوزه تشکیل بدهید، مبلغ بفرستید و... مطبوعات و تلوزیون هم در اختیار شماست، هر چه هم پول بخواهید در اختیارتان است. من ضعف و بیماری را بهانه کردم. گفت مهم نیست، شما فقط موافقت بکنید، بقیه با اسم شما کارها را می کنند! نهیب زدم و گفتم: من اسلام اموی را هرگز ترویج نمی دهم، من شریح قاضی نیستم که دینم را به دنیای دیگران بفروشم، من در جوانی ام مشتاق مال و جاه و شهرت نبودم، حالا که وقت مردنم است... گفت: پس خواهش می کنم تا زمانی که شاه زنده است، این مطلب را فاش نکنید! 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید