💫یادی از سردار شهید دکتر خانمیرزا استواری 💫 🌷بارها دیده بودم که خانمیرزا در نمازهایش می لرزد و اشک می ریزد، یک روز پیله کردم و گفتم تا نگویی چرا در نماز اشک می ریزی رهایت نمی کنم! گفت:هر کس که کسی را دوست داره، یه جور دیگه متفاوت با بقیه باهاش حرف میزنه، من فکر میکنم خدا من را خیلی دوست داره! -چه طور؟ -وقتی فکر میکنم که این توفیق را به من داده که این ساعت بیایم و در برابرش بایستم، می فهمم که چقدر من رو دوست داره! -خوب. -خوب همین طور که خدا من رو دوست داره، من هم اون را دوست دارم. وقتی در برابرش می ایستم نمی توانم خودم را کنترل کنم. چون دوسش دارم، کلمات و آیاتی را که در برابرش میگم با احساسی میگم که نمی توانم خودمو کنترل کنم و اشکم جاری نشه. از طرف دیگر بار گناه روی دوشم سنگینی می کنه، باید یک جوری آن بار رو سبک کنم، این اشک ها باعث می شه بار گناهام هم سبک بشه. 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید