..🌱 گفتم حاج محمد؛ مثلا شما فرمانده اید، این چه کفشیه که دارید!! نگاهی به پوتین های پاره اش انداخت و سرخ و سفید شد. از فرماندهان تدارکات سپاه بود, اما به اندازه یک پوتین برای خودش نمی خواست. رفت بیرون یه کفش نو خرید و برگشت:گفت به خاطر شما. شب برای نماز رفت مسجد.با یک‌دمپایی پاره برگشت !!! کفش رو دزد برده بود. خندید و گفت حتما او بیشتر از من به اون نیاز داشته! و دوباره پوتین پاره اش را پوشید و رفت! 🕊 @golzarshohadashiraz