(در رثای امام حسن مجتبی) در دیده‌ی گردون اثر شرم و حیا نیست بر صفحه‌ی گیتی رقم مهر و وفا نیست گر شرم فلک را بوَد و مهر جهان را این شرم به موقع نه و آن مهر به‌جا نیست از آل علی چشم فلک را نبوَد شرم در مِهر جهان سهم عزیزان خدا نیست ای چرخ! بیندیش و مکن ظلم به خوبان کاین شیوه ستم از تو بر این قوم روا نیست سوزد جگر از یاد جگرسوخته شاهی کاو را به دل خون شده جز رنج و بلا نیست برداشت حسن کوزه و پنداشت که آب است نوشید و عیان گشت که جز زهر جفا نیست شد تلخ از آن زهر شرربار جگرسوز آن لب که چو از چشمه‌ی جانبخش بقا نیست شد پاره‌‌جگر آن که جگر پاره‌ی زهراست جز خون‌جگری عاقبت اهل ولا نیست شاها ز غمت خرمن جان‌هاست پر آتش زین غصه بجز خون به دل و دیده‌ی ما نیست تا دست گنهکار بگیری و ببخشی در حشر کسی همچو تو انگشت نما نیست (رزاقی)ام و دست به‌دامان تو دارم غیر از تو مرا دادرسی روز جزا نیست "شادروان تقی رزاقی قمی" http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث