ای به جسم چاک چاکت مانده جای نیزه ها وی ســر نـورانی ات شمس الضحای نیزه ها تــو بــه نــوک نیــزه هـا قرآن تلاوت می کنی مــن بــه خــون سـر کنم تفسیر پای نیزه هـا هــم نگـــاهـم را ز رویــت بــر نـدارم لحظه ای هــم دلــــم دنبــــالت آیــــد در قفـای نیزه ها خـــون ز حلقت روی دست نیزه داران ریخته؟ یــا روان گـــردیده اشــک بی صدای نیـزه ها کاش ازسنگ جفاپیشانی من می شکست کــاش روی قلـب مـن می ماند جای نیزه ها آشکـــارا گــــریـه مـی کـــردند اگر در ماتمت کــــاروان مـی مـــاند در اشـک عزای نیزه ها ای وجـــودت بــــاغ گـــل از بوسة ختم رسل از چــه پـر گشتی ز جای بوسه های نیزه ها نــیزه رفتـــه در تـــن و سر مانده بر بالای نی نیـــزه بـــا تـــو یـــا تو گشتی آشنای نیزه ها گـــر روم ســـوی وطــــن در نـــزد قبــر مادرم مــــو بـه مـو گـــویم بـر او از مــاجرای نیزه ها تا که همچون سنگ های کربلا گریند خون روضـــه بــاید خـواند "میثم" از برای نیزه ها حاج غلامرضا سازگار http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث