: خداوندا..! پاهایم‌جرأتِ‌عبوراز‌ را‌ندارد، من‌آنهارادر برهـنه‌دَواندم.. درسنـگرهاخمیده‌جمع‌کردم‌وَ‌در‌دفـاع‌ازدینت دویدم،‌جنگیدم،‌خندیدم‌وَ‌گریستم، افتادم‌وَ‌بلنـد‌شدم... امـید‌دارم‌آن‌جنگـیدن‌ها‌وَخزیدن‌ها‌وَ بهِ‌حُرمـت‌آن آنها‌را‌ببخشی