روی این دستم تنش، برروی این دستم سرش آه ... بفرستم کدامش را برای مادرش؟؟؟ می روم گاهی بسوی خیمه گاهی قتلگاه دیگر از خجلت ندارم روی بر گشتن علی...! غروب عاشورا، رباب میره سمت فرات... دارد رباب صحبت سربسته با فرات لب ‌تشنه بود اصغرم ای بی ‌وفا فرات...😭😭 🆔 @gomnamshahrood