👆👆👆👆👆👆👆👆 1- محمد زمان گنابادی از شعرای آن دوره است که مدتی به هند رفته بطوری که در تذکره عرفات العاشقین در باره او چنین نوشته: «گوهری در عین پاکیزه نهادی، محمد زمان جنابادی، «زمانی» تخلص اوست و در هند است و ملازمت دیانت خان می کند». 2- دیگر از شعرای گنابادی مظفر گونابادی است (که برخی او را همان ملا مظفر منجم شهیر گناباد میدانند و به نظر نویسنده این صحیح نیست) که او صاحب دیوانی با نام «فرهاد و شیرین» است. تقی الدین محمد اوحدی نویسنده کتاب «عرفات العاشقین و عرصات العارفین» در موضوع او چنین می گوید: «مظفر خلیل پاکنهادی، منصور سپاه رندی و نامرادی، مظفر گونابادی، در بیشه معانی غضنفر و بر سپاه بیان مظفر است. در این زمان او را در آگره دیدم (حدود 1023 قمری) که از دیانت خان مستفیض شده به وطن برمی گشت». 3- ملا مؤمن گنابادی شاعر دیگری از خطه گناباد و در همین دوره است که تخلص او « مؤمنا» است و گویا برادر شیخ محمد قاری بوده است. در تذکره ی نصرآبادی در مورد او چنین آورده: «مؤمنای گونابادی کمال خلق و مهربانی داشته به هند رفته و از آنجا سه نوبت به سعادت زیارت مکه معظمه مشرف شده است». 4- همچنین از کاتبان گنابادی که در دوره دیانت خان به هند سفر کرده اند می توان به «حسین بن محمد حسینی مدنی احسایی جنابذی» اشاره کرد که تقریبا مقارن همان دوره در کشور هند فعالیت داشته. او کتاب های «الاداب الدینیه للخزائنه المعینیه» و «تنزیه الانبیاء والائمه» را در بندر سورت گجرات هند تحریر کرده و کتابتِ کتاب «تنزیه الانبیا» تالیف شریف مرتضی را در سال 1041 در احمد آباد هند به اتمام رسانده است. 5- دیگر از شاعران این دوره خسروی گنابادی است که گویا خواهرزاده قاسمی شاعر بنام گنابادی است. (هرچند در عصر ما خود قاسمی نیز متاسفانه محجور و مغفول مانده است.) خسروی نیز از ادیبانی است که هنگام حضور دیانت خان کاخکی و در زمان حاکمیت اکبر شاه، در هند بوده و دیوانی از او به نام «دیوان خسروی» بر جای مانده است. 6- فرزانه دیگری که از این دیار رخت سفر به هند بربست «وارد گونابادی» است. او را استاد گنابادی شاعر فارسی زبان در دهلی دوره گورکانی می دانند. وارد، به همراه گروهی از شاعران و معماران با سپاه همایون شاه از ایران به دهلی رفته و بر اساس دیوانی که از او باقی مانده خود را اهل گناباد ایران معرفی کرده است. از اشعار او چنین برمی آید که همدوره اورنگ زیب، ششمین امپراتور گورکانی هند باشد و در زمان حمله نادر شاه زنده بوده است. او در دیوانی که در دهلی نو بجای گذاشته خود را چنین معرفی می کند: گشت گوناباد آبادان زِ من/ وز کمال آباد شد شهر خُجند. و در جای دیگر می گوید: سخت در هندم غريب، امروز گوناباد کو/ گَرْدَش اَر بينم به ‌بخت خويش نازان مي‌شوم. 7- همچنین است شاعر دیگری به نام نادری مشهدی که در اصل او را گنابادی میدانند و رد پایی از او در همین عصر در هند دیده می شود. ❇️ این ها نمونه هایی از دهها شخصیتی هستند که از بلده کوچک گناباد در آن مقطع به سفر هند رفته اند (ضرب المثل گنابادی است) و هر یک ستاره ای شده اند درخشان در آسمان تاریخ این سرزمین که لازم است ما اکنون به پاس آن والاهمتی در مقابلشان ایستاده و با افتخار تعظیمشان کنیم. ❇️ شاید این سوال به ذهن بسیاری از خوانندگان این سطور برسد که چگونه است که ما، تا در دیار خویشتنیم، پربسته و خموده و سرسوخته ایم و چون از این دیار فاصله می گیریم تا اوج شهرت و افتخار پر می کشیم؟ این موضوع نه به گناباد و نه به قرون دهم تا دوازدهم هجری که به همه عالم و اعصار تسری دارد. شاید وجه پنهان در حکمت بالغه قرآن و بیان «سیرو فی الارض» (شش بار در قرآن آمده) که انسانها را به سیر و سفر در زمین ترغیب می کند، همین نکته باشد. 🔘 محمدرضا میرزاده- سوم شهریور 1397 💠 @gonabad20ir 👈 کانال گناباد قدیم روایتگر تاریخ گناباد ٢٠- صدای مردم گناباد 👇👇👇 💠 @gonabad20ir sedayegonabad.ir