میلادجوادالائمه (ع)مبارکباد عشق نام تو را بلند بلند نزدخورشید ما تلاوت کرد نه محال است نه محال محال اینکه او بر نبودت عادت کرد ازستاره وزیده لبخندی سمت خورشید تاکه شادشود دوری راه بر تو مشکل نیست چون که فرمانبر توبادشود قطره‌ای از حضور توکافی است تاکه باران به شهر دل بازد بی تو این شهر جای ماندن نیست چه رسد اینکه بر جهان نازد مدتی مانده ام در اینکه چرا بی تو اینجا رقیب رضوان است بی وجود شکوفه در این باغ این چه عطری ست این چه ریحان است ؟ می شود روی پای دلتنگی ؟ بارگاهی فراخ پا گیرد ؟ توی میدان عشق و جاذبه اش موج مثبت دل از هوا گیرد ؟ نه محال است نه محال محال حرف ها ماند وآسمان که ببین سمت باب الجواد غوغا یی است فوج فوج کبوتران که ببین قالی صحن زیر پای من و روی احساس پر زنان که ببین سفره ای باز می شود از سور من وسلوای آستان که ببین مثل اینکه به یمن مقدم توست ازدحام فرشتگان که ببین گویی از ارث موسی جعفر برده او مبلغی کلان که ببین پادشاهی ست عشق می بخشد پایتختی ست این مکان که ببین میشود مشهد الرضا پرنور می کند ناز بر جهان که ببین قطره آبی به روی گونه چکد باز باران به بام جان که ببین این توهستی که نامه می آری کاتب عرش نامه خوان که ببین هاتفی زیر گوش من می خواند تابگویم که یا جواد جواد مطمئنم قبول شد عشقم مطمئنم که حاجتم را داد زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab