─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ (معلم) می‌کند هرکس به نوعی عمر خود را اسپَری یک به گمراهی گراید یک نماید رهبری یک نماید، بذل جان و یک نماید، جمع مال یک بوَد نوعی و نوع دیگر است آن دیگری یک نباشد کشتی نوع بشر بی ناخدا ناخدایانی خدا بگزید بر پیغمبری رنج‌ها بردند تا کشتی به ساحل بر رسد خون دل خوردند پس در راه پیغام آوری خلق را تعلیم می‌دادند بی مزد و عوض بر بشر این‌گونه بود آن سروران را سروری گویمت، شد حرفه‌ی تو حرفه‌ی پیغمبران ای معلم! تا مقام خویش كوچک نشمری طینتی همچون پیمبر سیرتی همچون مَلک زهد سلمانی تو را بایست و صدق بوذری زندگانی معلم از دگر مردم جداست تو خدایی باش اگر هستند این مردم زری گر معلم مادّی شد او معلم کی بود؟ مادّی را خرقه بهتر گر بوَد خنیاگری گوهری‌یی دان معلم را که در هر لحظه او بی عوض با زور، صد گوهر دهد بر مشتری بر سر گیتی بوَد ظلمت ، معلم همچو نور می‌کند بی مزد چون خورشید پرتوگستری قدر ما را گر نمی‌دانند مردم، غم مدار پیش داور می‌بریم از خلق، روز داوری قدر خود را خویشتن بایست بشناسیم از آنک "قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر، گوهری" وز خدا خواهیم ما توفیق خدمت هر زمان گر بوَد خدمت صمیمی هست ما را برتری "شادروان علی عارفی قمی" http://shaeranqom.blogfa.com 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانال‌ها و گروه‌های مرتبط،حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمی‌باشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌