هدایت شده از شمس (ساقی)
(هفته‌ی دفاع مقدس گرامی باد) آخرین روز ، ز شهریور بود لحظه‌ای مبهم و وهم آور بود دشمن از کینه و بغضی دیرین ناگهان تاخت به ما... آنکه از قافله ی شمر و یزیدی‌ها بود آنکه سرشار عداوت، وَ پلیدی‌ها بود کربلایی دگر آغاز نمود تاخت بر خیمه ی ایران عزیز کُشت هر کودک و هر مرد و زنی مرزنشین تا به فرمان امام (ره) همگی راهی پیکار شدند نه که پیکار، که اِستادگی ایمان بود در نبرد کفار در چنین روز غم‌‌آلود که یادآور عاشورا بود سپه کفر به تاراج وطن آمده بود کشتی عشق در امواج بلا ناخدا داشت که در بحر ستم بیمی از باد ستم‌خیز نداشت با غرور و ایمان سینه بر موج بلا داشت به امّید خدا گرچه آزرده شد از یورش کفر زیر بار ستم و زور نرفت کرد بیرون ز درون دشمن اهریمن را گل که در دست ستمکارهٔ گل‌چینان بود باز در باغچه‌ی خانه‌ی ایمان رویید دست گلچین خزان شد کوتاه گرچه گل‌های وطن با غم و خون جگر شد پرپر باغ میهن که گلستان شقایق ها بود باز گل کرد پس از آن‌همه طوفان بلا یاد گل‌های شقایق همگی خرّم باد سایه ی شوم پلیدان جهان، از سر کشور ایمان کم باد نام زیبای شهیدان وطن تا به ابد ؛ زنده و پابرجاست عزت میهن از آن‌ها برپاست سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi