به نام خدا —————————— باز آمــده این بنـدهٔ عــاصـی و گنــهکـار دورش مکن از رحمت خود خالـق دادار! زانـو زده ام بر در تو ، تا که بگــویم اَســرار دلـم رابه تو ،ای مَحـرَم اســرار صـد بار ، گنَه کردم و صـد توبه شکستم با روی سیــاه آمــدم و خجــلت بســیار هرگز نشوم از کَــرَم و لطــف تو نومیــد شرمنده ام از رحمت و احسان تو هر بار قرآن به سـر و قلب شکسـته دل خونیـن رو کـرده به درگاه تو اَم ، زار و گرفتار خالیست دودستانم و هیچ آبرویی نیست پس واسطـه ام پیش شـما، حیــدر کرّار یــارب ! بِعلــیِّ بِعلــیِّ بِعلــیِّ بگـذر ز گنــاهــان من عبــدخطــاکار باز آمدم و دلخــوشی امشبم این است دارم به لبــم ذکـر علــی با دل خونبار می ســوزم از آن غصــهٔ پنهــانی مولا از زخـم زبان و غــم دیرینــهٔ مســمار می ســوزد علــی از غــم دلتنگیِ زهــرا مـی نالــد از آن نالــهٔ بیـن در و دیوار از غربت و تنـهایی اش این بـس که شبانه با چــاه بگـــویــد ز جفــاکـاریِ اَغیــار ای کوفه ،دگـر خسته ام از این همه غربت این فـرق مـن و تیــغ شما ، قـوم ستمکار! این است سعـادت که به محرابِ عـبادت فرقـم بشـکافیــد به شمشــیر به یکبــار آه از ســر خـونــین و پریشــانی زیـنب از گــریهٔ جانســوز و غـم لحظــهٔ دیــدار تکـــرار یتیــمی و امـــان از دل زینــب خـون گـریه نکن زینبم ای دختر غمخوار این گریه و این اشک و غم و نالـهٔ خـود را تا کـرب و بلا بر ســر گــودال ، نگــه دار خــون گریه نکن شام بلا منتــطر توست فــرق اســت میان ســرِ من تا ســرِ بازار یارب ! به حسین و حــسن و نالــهٔ زینب امشــب نظــری کـن به دلِ زار و گرفتــار —————————— رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ لینک کانال در ایتا👆 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ