(تحلیل خودش را دارد)
قصهی عشق ، که تفصیل خودش را دارد
مثل خوابیست که تأویل خودش را دارد
پای اندیشه کجا میرسد ای خالق خلق!
به وجود تو که تفضیل خودش را دارد
دانم آنقدر که عالم همه از خلقت توست
این مقامیست که تجلیل خودش را دارد
در شب قدر عطا گشت ز تو سورهی قدر
شأن این آیه که تنزیل خودش را دارد
آن شبی را که فزونتر ز هزار آمده است
پاس داریم که تطویل خودش را دارد
چارده گونه روایت به قرائت خواندیم
این کتابیست که ترتیل خودش را دارد
ای مسلمان! تو ز قرآن بطلب چارهی خود
مَسلکِ ارمنی ، "انجیل" خودش را دارد
بطلب چارهی خود را که گشایشگرت اوست
که به هر مشکلی آجیل خودش را دارد
پاشو از خواب جهالت به جهان ورنه خدای
ـ روز محشر ـ که سرافیل خودش را دارد
پاک کن گرد کدورت ز دل و جلوه نمای
این غباریست که تغسیل خودش را دارد
ما بر آنیم که با وحدت ِ پیمان باشیم
این پیامیست که تعدیل خودش را دارد
گرچه شیطان شده از روز ازل وسوسهگر
آدمی نیز ، اباطیل خودش را دارد
شد برادرکشی از اول خلقت ، مرسوم
همچو هابیل که قابیل خودش را دارد
لشکر ابرهه با فیل ِ مراد آمده است
نیست غم کعبه ابابیل خودش را دارد
نهراسیم ز ویرانگر ایمان و وطن
مُلک اسلام چو "سجّیل" خودش را دارد
باکی از ظالم و فرعونصفتان در دل نیست
حضرت موسی ِ مان ، نیل خودش را دارد
راسخانیم به عزمی به تقابل با کفر
گرچه هر غائلهای قیل خودش را دارد
با وقیحان به تقابل چو نشینی هنر است
این نزاعیست که تجمیل خودش را دارد
عاشقانیم که در وادی لیلی ز جنون
رهسپاریم که تمثیل خودش را دارد
همچو مَدّی که بیان دل خطاطان است
واژهی عشق ، تفاصیل خودش را دارد
سیزده سال که یعقوب ، به لابان تن داد
شور عشقیست که راحیل خودش را دارد
گرچه سخت است گذشتن ز گذرگاه مراد
این عبوریست که تسهیل خودش را دارد
مصرعی وام ز "پروانه" گرفتم که سرود :
"این غزل، شیوهی تحلیل خودش را دارد" ۱
هر هجا را ست مقامی چو به تقطیع کلام
وزن هر شعر ، افاعیل خودش را دارد
(ساقیا) شعر تو هرچند که شیواست ولی
طبع تو ، شوق به تکمیل خودش را دارد
برسد دست تو بر کنگرهی چرخ فلک
گرچه این مرحله تحصیل خودش را دارد
نشود نام پسر ، مشتهر از نام پدر
گرچه هر طایفه فامیل خودش را دارد
گر کنی درک مفاهیم و موازین سخن
شهرتی هست که تحمیل خودش را دارد
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1400/10/08
https://eitaa.com/shamssaghi
۱ ـ استاد مجاهدی