هدایت شده از شمس (ساقی)
«بند ششم» بعد از شهادت همه اصحاب ناگهان آمد به نزد شاه ، "علی اکبر" جوان گفتا : پدر ، اجازه بده تا که اکبرت اکنون شود علیه دنی‌سیرتان روان رخصت گرفت از پدر آن شبهِْ مصطفی تا که روَد به عرصه‌ی میدان امتحان در امتحان بندگی و کفر ، می‌شود پیروز ، آنکه بگذرد از شاهراه جان جان ، پر بهاترین ثمر باغ خلقت است بهتر که فدیه‌ی ره حق گردد این زمان رفت و علیه دشمن دین کرد بی‌دریغ مردانگی و عزت و آزادگی ـ عیان شد قطعه قطعه پیکر آن سبط مصطفی از تیر و تیغ خصم در آن دشت بی امان زین ماجرا اگرچه بوَد شیعه داغدار شد تا همیشه پرچم اسلام ، استوار سيد محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi