─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ « اذن ورود » تو ای مرغ شباهنگم، به حسرت بال وپر وا کن صـدای کــوبۀ در شــد، برو زهـــرا تو در وا کن به نزد او ببر با خــود، سلام از من درود از من که این مهمان ناخوانده،گرفت اذن ورود ازمن.. حضــور او بُـوَد آری ، کلید قـفل در بسـتـه به هر جا می‌گــذارد، پا شـود بارِ ســفـر بسـتـه ولی می‌داند این مهمان ، که اینجا خـانۀ وحی است که دور شـمـع این محفـل ، پُر از پروانـۀ وحی است نشسـته بر لـب زهـــرا، دعـای عافیـت‌ سـوزی: خـدایا حرمـت ایـن در ، مـبادا بشـکـند روزی مدینـه در خیال خــود، غــم ما را تجســم کن میـان گـریۀ حســرت، تو با زهـــرا تبســـم کن مدینه! بعد پیغـمبر، چه محزون و غـم‌ انگیزی بهارت در سـفـر رفت و تو مهمـان‌دار پایـیزی مدینه بعـد پیغمـبر، ندیـدی روز خـوش دیگـر امان از بی‌وفـایـی‌ها ، امــان از چــرخ بازیگـر مدینه بـعد پیغمبر، مصیـبت سـر به هر سو زد خـودم دیدم کـه گلزارش،میان شعله می‌سوزد مـدینــه بعـد پیغمـبر ، تو با زهـــرا مـدارا کـن علی مظلوم و تـنها شـد، گره از کار او وا کـن مدینه بعد پیغمـبر، در این گلشن چه دیدی تو؟ صــدای قـلب زهــرا را، ز پشـت در شنـیدی تو شعر:محمد جواد غفورزاده 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅❃༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─